ولایت مداری از دیدگاه ائمه(ع) و علما
گرچه دو واژه (ولایتمداری) و (بصیرت دینی) الفاظ متمایزی از هم هستند و به حسب لغت نیز معنای جدای از هم دارند، ولی با دقت در معنای اصطلاحی آنها به ویژه در نگاه شیعی، مشخص میشود که منظور از این دو عنوان، یک معنا بیش نیست؛ چون در تفکر اسلام ناب محمدی(ص)، ولایتمداری بدون بصیرت و هوشمندی معنا و مفهوم درستی ندارد.
براین اساس، اگر کسی میان ولایتمداری و بصیرت دینی، جدایی و عدم ارتباط ببیند و آنگاه در صدد برقراری پیوند و ارتباط معنایی میانشان بر آید، معلوم میشود که نه ازحقیقت ولایت و ولایتمداری راستین و مورد نظر اهل بیت(ع) آگاهی کافی دارد و نه ازبصیرت دینی بهره ای برده است.
بنابراین بحث محوری این مقاله اثبات آمیختگی معنایی ولایتمداری و بصیرت دینی است و این که جداانگاری این دو چه پیامدهای زیانباری را به دنبال دارد. به این منظور نخست مفهوم و جایگاه ولایت بیان میشود.
ولایت به کسر واو و فتح آن در لغت از مادّه (وَلْی) بر وزن (فَلْس) به معانی چندی از قبیل: نزدیکی، تسلّط، قدرت، فرمانروایی، نصرت، محبت، عهدهداری کاری، حکم، پشتیبانی، زمامداری، سرپرستی و تصرف در اشیاء و امور انسانها آمده است. ولایت به کسر واو و فتح آن در لغت از مادّه (وَلْی) بر وزن (فَلْس) به معانی چندی از قبیل: نزدیکی، تسلّط، قدرت، فرمانروایی، نصرت، محبت، عهدهداری کاری، حکم، پشتیبانی، زمامداری، سرپرستی و تصرف در اشیاء و امور انسانها آمده است.
شایان ذکر است در اصطلاح دینی و قرآنی مراد از قرب، قرب معنوی است و شامل قرب و نزدیکی مادی و مکانی نمیشود. بر این اساس، نزدیکی و پیوند قلبی یا محبّتورزی افراد به هم نوعی ولایتورزی است یا نزدیکی به معنای تصرف در امور دیگری و تدبیر آن، نوعی ولایت است. بندگی و پیوند معنوی با خدا و عشق و علاقه به او و اولیایش موجب (ولی خدا) شدن و در آمدن در ولایت او و سرپرستی امور انسان توسط خداوند و اولیای او میشود.
بنابراین، ولایت در نگاه اسلام با همه انواع و اقسامش که در دو قسم تشریعی وتکوینی دسته بندی میشود و بالاصالة از آنِ خداست، قرب خاصی است که با نوع یا انواعی از تأثیر، تأثّر، تصرّف، عشق و محبت، سرپرستی، حاکمیت ظاهری و باطنی و تکوینی همراه است و در یک تعریف ساده، عبارت است از رابطه مستقیم و بیواسطه میان دو کس یا دو نهاد یا دو گروه، که از جنس محبّت، ریاست، حاکمیت، تبعیت، تصرّف و مانند آن است.
ولایت از مهمترین و محوری ترین مسائل دینی و اعتقادی در اسلام به ویژه در مکتب تشیع است، بلکه از چنان جایگاه اعتقادی و غنای ارزشی و معنوی برخورداراست که اگر آن را حقیقت و عصاره اصل دین به ویژه توحید و خداپرستی و نیز حقیقت تدین و ایمان راستین به معتقدات اسلامی بنامیم، سخنی به گزاف نگفتهایم؛ زیرا توحید و ولایت یک حقیقتاند و یکی ظهور دیگری است، ولایت مجرای توحید است؛ چون ولایت تنها به خداوند اختصاص دارد و بقیه موجودات کمالی به ویژه اولیای خاص الهی (پیامبران و اوصیایشان به ویژه پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) ) همگی مجاری ومظاهر ولایت مطلقه و کلیه ربوبیاند؛ چرا که اطلاق (اللَّه ولی الذین آمنوا...)(آیةالکرسی) استثناپذیر نیست و معنایش این است که ولی اللَّه شدن به طور مطلق وهمیشه مشروط به ایمان و عمل است. از این رو، رسول آینه است و نور ولایت الهی دروجود مقدس و نورانیاش جلوهگر است و از مجرای وجود او میتابد. امام و امامت نیز آینه ولایت تامّه و مطلقه الهی است.
ولایت، حکایتگر گنجینههای معنوی نهفته در باطن هستی و جان جهان است که ازسرچشمه ولایت و حقیقت جهان، خدای سبحان فیضان کرده و جان و روان آدمیان ونهانخانه موجودات جهان را نور وجود و هستی و حیات بخشیده و گستره آن بر همه آنچه که هست، از ملک و ملکوت، غیب و شهود و تکوین و تشریع سیطره ولایی یافته است؛
هُنَالِکَ الْوَلاَیةُ لِلَّهِ الْحَقِّ (کهف: 44)
در آنجا (هنگام آشکارشدن سستی و ناتوانی انسان و از کار افتادن همه وسائل و وسایط، روشن میشود که) حقیقت ولایت به تمام و کمال، از آنِ خدای بر حق است.
بنابراین، ولایت، تجلی توحید ربوبی، حاکمیت مطلق خداوند و مالکیت بی چون وچرای او بر جهان آفرینش و نشانگر تحقق اراده تکوینی و تشریعیاش بر انسان و جهان است.
همچنین ولایت در قرآن، نمودار حقیقت وجودی انسانهای والا مقام و کاملی است که همه استعدادها و ظرفیتهای وجودی خویش را با پیوند دادن به ولایت و قدرت مطلقه الهی در پرتو عبادت و عشق و دلدادگی به آن محبوب و معبود بیهمتا، به فعلیت درآوردهاند و به انتهای منزلت، کرامت و کمال انسانی رسیده، آینه تمام نمای حقیقت وولایت تامّه خداوندی شدهاند و در پرتو این شایستگیهای اکتسابی و عنایت ویژه الهی، به مناصب الهی نبوّت و امامت نائل آمدهاند؛ آن گونه ولایتی که خداوند متعال در کتاب آسمانیاش، قرآن کریم، آن را همتای ولایت خویش اعلام کرده: إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا) (مائده: 55) و اطاعت آنان را همچون اطاعت خود به طور مطلق واجب گردانیده است؛ أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) (نساء: 59) و به همین دلیل است که در روایات معصومین(ع) نیز ولایت پایه اصلی و شالوده اساسی آیین اسلام به شمار آمده است:
بُنِی الاِسْلامُ عَلی خَمْسٍ: عَلَی الصَّلَوةِ وَ الزَّکاةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَ الْوِلایةِ وَلَمْ ینادِ بِشَی ءٍ کَما نُودِی بِالْوِلایةِ
اسلام بر پنج پایه نهاده شده: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت؛ و برای هیچ کدام از اینها به مانندولایت فراخوانده نشده است!
راز این موقعیت ویژه ولایت در میان آموزههای اسلامی، در روایت دیگر از امام باقر(ع) نیز آمده است و آن نقش کلیدی و محوری امام و حجت خدا در میان مسلمانان است که راهنمای دینی، تفسیر و تبیین کننده احکام و هدایت کننده مردم به سوی رستگاری و کمال معنوی است؛ چرا که اگر جامعه بدون رهبر و امام هدایتگر باشد راه به جایی نخواهد برد. ولایت نه تنها در احکام اسلامی بلکه در اصول اعتقادی اسلام نیز نقش تعیین کننده دارد؛ زیرا اخبار زیادی وجود دارد که میگوید توحید و ایمان بندهای پذیرفته نمیشود مگر با ولایت ائمه(ع) ولایت در دین همچون توحید ریشه در فطرت انسان داردو در روایات اسلامی به این حقیقت تصریح شده است. چنانکه در زیارت نامه معتبر جامعه کبیره، که از امام هادی(ع) روایت شده است، علاوه بر آنکه در کتب ادعیه معتبر نظیر مفاتیحالجنان، اثر ماندگار شیخ عباس قمی آمده است، در کتب روایی نیز آمده است و به تصریح علامه محمدباقر مجلسی و برخی علمای دیگر، صحیحترین سند را داراست.